جوک متفرقه - سری 2

مرده میره مدرسه پسرش میبینه طبقه ی اول نوشتن(محل نگهداری دانش آموزان باهوش)میپرسه میگه آقا بچه ما اینجاست
مستخدم میگه اسمش چیه؟
مرده میگه گل مراد
اون میگه نه اینجا نیست.
میره طبقه دوم میبینه نوشته(محل نگهداری دانش آموزان متوسط) میبینه اونجام نیست.
میره طبقه سوم میبینه نوشته(محل نگهداری دانش آموزان احمق وگیج)میبینه اونجام نیست.
میره طبقه چهارم میبینه نوشته(محل نگهداری گل مراد)

.
.
.

عاغا من عاشق یه نفر شدم رفتم بهش پی ام بدم عکسش دو نفره بود عاشق دوستش شدم:|
رفتم پروفایل دوستشو دیدم عکس دسته جمعی گذاشته بود با دوستاش الان نمیدونم عاشق کی شدم ولی کلا حس خوبیه :))
.
.
.
رفتم دسشويي ش.ا.ش.يدم

يادش افتادم

چايي كم رنگ دوس داشت :|
.
.
.
من در ذهنم وقتی یه پسر نگام میکنه و منم نگاش میکنم 
:نگا کثافته بیشور عوضی آشغاله نفهمه ...بوقققققق چجوری نگاه میکنه انگا دختر ندیده.


تصور اونا : وای نگا این دختره نگام کرد حتما تو ذهنش میگه من چ خوشگل 


اخه کفتار کی تورو نگا میکنه با اون ابرو هات خخخخ
.
.
.
شبا ک خوابم نمیبره فکرای عجیبی میاد تو سرم 


مثلا: دیشب داشتم فک میکردم اگه فردا برم باشگاه یه بمب بزارم تو کیف و بزارمش وسطه سالن و خودم بزنم بیرون از بیرون بمبو منفجر کنم چی میشه :-!
بعد دوباره فک کردم با از این اسلحه ها هست دروبین داره میتونی هدفت رو نشونه گیری کنی با اونا آدمایی ک دوس ندارمو بزنم :-)
هیچ پلیسی هم نتونه دستگیرم کنه :-)
خل شدم بخدا ...همش تقصیره نتایجه کنکوره :’(
.
.
.
شما دنیای مجازی رو بدون ایموجی تصور کنین
حالا دنیای واقعی رو هم بدون قرمه سبزی تصور کنین
واقعا دردناکه :(
.
.
.
شارژر به گوشیمه و گوشیم دستمه، مامانم میگه این سِرُمِتو یه لحظه قط کن بيا ناهارتو بخور دوباره برگرد :)))) 

واقعا تا حالا اينطوری به قضيه نگاه نکرده بودم
ينی تشبيهش به معنای واقعی خااااار تشبيه بود;-)
.
.
.
بابام بم گفت من دخترم و شوهر نمیدماا
سرم و از پنجره بردم بیرون و به اون صف طویل گفتم کنسله تروخداا برید
.
.
.
خانم موگرینی بعداز برگشت به اروپا در جمع نمایندگان اتحادیه اروپا در یک سخنرانی جنجالی از مبحث حجاب اجباری دفاع کرده وخواهان اجرای قانون حجاب اجباری در تمام کشورهای اتحادیه اروپا گردید .

ایشان در توجیه این درخواست خود به نمایندگان اتحادیه اروپا گفت :

- اگر روز گذشته من در مجلس شورای اسلامی حجاب نداشتم خدا می داند چه بر سرم می آمد .نمایندگان مجلس ایران با اینکه می دانستند شوهر دارم چنان بر قد وبالای من نگاه میکردند که انگار لیدی گاگا هستم .خدا را شکر شلوار داشتم که با کمربندی محکم شده بود((:
.
.
.
دختره و پسره داشتن تو خیابون دعوا می کردن یهو پسره داد زد گفت "مگه قرار نبود فقط داداشیت من باشم" 
خو الان پسره خوشحال بود که دختره بهش گفته بود که تو فقط داداشم باش؟ همین کارارو کردن که کارشون به دعوا کشید دیگه:| من دیگه فقط سکوت می کنم خودتون قضاوت کنید :|