حیوانات

یه روز ب گوسفنده میگن بزرگترین آزروتو بگو...
میدونی چی میگه؟؟؟میگه:واسه یه بارم که شده بشینم پشت فرمون وانت...
آخخخخخ کـــمرم...بچه خیلی درد کشیده اون پشت حتما...نچ نچ نچ
والاااااااااااا^_^

بابام داشت با برادرکوچکم لغات عربى رو 
کار مى کرد :
بابام : پول مى شه فولوس 
داداشم : چى بابا فولوکس
بابام : نه عزیزم فولوس فولوس
داداشم : فولوکس فولوکس
بابام : ** ک ** نداره پسر ** ک ** نداره
داداشم : اِ پس عرب ها حرف ** ک ** هم ندارن.......؟!!
بابام : چرا دارن
داداشم : پس تو چرا مى گى فولوس نمى گى فولوکس
بابام : آخه پول مى شه فولوس ** ک ** نداره
داداشم : پس چرا من مى گم یه ** ک ** اضافه داره 
ببین : ** فولوکس ، فولوکس ** 
بابام : نه بابا جون دهن تو یه ** ک ** اضافه داره
اینجا بود که خاندان ما رفت رو هوا

روباهی داشت به حیوونا دروغ میگفت
میگفت:من گاهی گرگ میخورم
گاهی پلنگ میخورم
گاهی شیر میخورم
روشو برگردوند دید شیر پشت سرش واساده 
گفت:گاهی هم گ.و.ه میخورم :(.

یه روزی
یه جایی
یه نفر
جوری سفت بغلت میکنه
که تمام تیکه های شکستت
دوباره میچسبه به هم..

ای کاش یه پاندا بودم

یه گوشه واسه خودم بهترین غذارو میخوردم

و ملتم همیشه نگرانم بودن که  یه وقت نسلم منقرض نشه