جمعه ۳۱ شهریور ۹۶ | ۱۰:۵۵ ۵,۷۹۶ بازديد
زمستون باشه و هوا سرد...
من و تو نشسته باشیم رو مبل
تلویزیون روشن
سرم روی شونت
سرت روی سرم
دستت روی دستم که رو پامه
هردوتا خسته اما آرامش و گرما رو به هم منتقل کنیم...
هرازگاهی نیم نگاهی به هم بندازیم...
یه لبخند...
رو سرمو ببوسی
شونتو ببوسم...
بچه هامونم همون دور و ورا بپلکن...
دوتا لیوان از این مکمل های قلبی هم دستمون باشه و چایی داغ به گرمیه دلهامون بخوریم...
.
.
.
آروم تویه قلبم نشستی ای مهربون مرسی که هستی
ای جان که چشماتو به جز من رو هر کی خاطر خواهته بستی
مرسی که هستی من مطمئنم اونی که دل میگه هستی
با مهربونیت مرزی که بینه قلبمون بود و شکستی مرسی که هستی مرسی که هستی
دنیای منی تو نفسه خودمی دنیای منی همه کسه خودمی
تو دلیله زنده موندنم تو این دنیایی تو بهم بخشیدی یه زندگیه رویایی
مرسی که هستی..
.
.
.
وقتی حالت خوب نیست ،
و داری قدم میزنی ،
رسیدن ، انصاف نیست...
.
.
.
فكرش را بكن
پنجشنبه باشد
من باشم
تو باشى
و دخترمان كه اصرار دارد امشب را بينِ ما دو نفر بخوابد...
اين شيرين ترينِ حرصِ دنياست
.
.
.
○لحظہها همیشہ خۅاسټن○●
○●ڪہ ټۅرو بڴیرݩ از مـــــݩ○●
★☆★☆
○●چہ غریب ۅ ناشـــــناسہ
جادہ بہ ٺـــ♥ــۅ رسیدݩ○●
★☆★☆
○●همیشہ یہ چیزے بۅده○●
○●شۅقټۅ از دلـــــم ربـۅدہ○●
★☆★☆
○●ۅلے یڪ ٺپش،دݪ من○●
○●از غمــٺ جـــــدا نبۅده○●
.
.
.
حس قشنگی داری توی حرفات
صدات مثه خودت به دل می شینه
وقتی کنارتم یه حسی دارم
فک کنم حس عاشقی همینه
هی منو دورم نکن از کنارت
وقتی که روزام میگذره به یادت
دست خودم نیست که تو آرزومی
وقتی دلم می بینتت می خوادت
وقتی می خندی فوق العاده میشی
حس می کنم دلم یه جایی گیره
این اولین باره که عاشق شدم
حسی که دارم به تو بی نظیره
.
.
.
چشمای تو بستن چشا مو
دستای تو بست دست وپامو
واسه لمس دست هرز غریبه
حالا توهم شدی عین بقیه
حالا که من به اینجا رسیدم تازه میگی عشق نمیشه اجباری
ببین برو امضا
یه دیوونه احساسی
.
.
.
آخرین نوه ی فامیل که باشی...
نوه های اولی همسن پدر مادرتن...
توحسرت دیدن پدر بزرگ و مادر بزرگت موندی...
پیرشدن مامان بابات پیرت میکنه...
توبچگی ام هم بازیات نتیجه های فامیل بودن...
حتی رفیقتم بهت میگه چه فامیل پیری داری؟
نوه آخرفامیل که باشه حسرت خیلی چیزا رو دلت میمونه...
.
.
.
قراره اول بود سنگین بود بام
یه چرخ باهم زدیم بعدش سریع گودبای
موقع خدافسی بش گفتم به همدیگه میایم
اونم به چشمک زد گف به امید دیدار
اون شب من نخوابیدم اصن
نه!گفتم آروم نمیشم تا حرفامو بش نزنم
نوشتم میشه فقط مال من باشی
میشه ستاره بکنی توی شبم نقاشی
تکست داد گفت آقای محترم
از الان به بعد تویی بابای دخترم
همه چی باهم شد خود به خود جور
گفتم دوست دارم با اینکه یه خورده زود بود
.
.
.
دروغہ اگہ بگم میبرم از یادم بوتو
من هرڪارے کنم بتزم حساسم روتو
صد بار برمیگشتم اول
میذاشتم دست بازم رو تو
حتے وقتے میدونستم تهش هیچے نے جز اشڪ و
ڪنارمے ولے انگار هیشڪے نے دورم
تو تنها اشتبام بودے
که فهمیدم و نتونستم پیشگیرے کنم
.
.
.
یه ثانیه نگاه تو چشم تو بسه برام
یه ثانیه دیگه میمونی تو خاطره هام
تو مثه زندگی خوبی برام از تو نفس میخوام
یه ثانیه نباشی تو جلو چشام غمه
یه ثانیه که همه زندگیه آدمه
همه ی عمر اگه باشی کمه کی اینو میفهمه
هوایت عشقت اومده هوایه قلبه من بده
یه حالته عجیبیه دلم دوباره پر زده
یه ثانیه یه هم نفس نفس همین یه ثانیست
دلم میخواد داد بزنم دیوونتم همینو بس
یه ثانیه.....
.
.
.
چنان بریدم از خودم که ازهوای تو پرم
که با نفس کشیدنم از تو شکست میخورم
ثواب میکنم تویی گناه میکنم تویی
نگاه کن به هر کسی نگاه میکنم تویی
به من بهانه ای بده که کم شه باورم به تو
به من که هر شب از خودم پناه میبرم به تو
.
.
.
دستاتو میگیرم
دلم آروم میشه
این روزا قلبم
با تو جون میگیره
من دلم گیره
گیره چشماته
هنوزم واست
نفسام میره
.
.
.
خدا وقتی تو رو آفريد
معجزه كرد
من هر وقت
به چشمانت نگاه ميكنم
ايمان می آورم ...
من و تو نشسته باشیم رو مبل
تلویزیون روشن
سرم روی شونت
سرت روی سرم
دستت روی دستم که رو پامه
هردوتا خسته اما آرامش و گرما رو به هم منتقل کنیم...
هرازگاهی نیم نگاهی به هم بندازیم...
یه لبخند...
رو سرمو ببوسی
شونتو ببوسم...
بچه هامونم همون دور و ورا بپلکن...
دوتا لیوان از این مکمل های قلبی هم دستمون باشه و چایی داغ به گرمیه دلهامون بخوریم...
.
.
.
آروم تویه قلبم نشستی ای مهربون مرسی که هستی
ای جان که چشماتو به جز من رو هر کی خاطر خواهته بستی
مرسی که هستی من مطمئنم اونی که دل میگه هستی
با مهربونیت مرزی که بینه قلبمون بود و شکستی مرسی که هستی مرسی که هستی
دنیای منی تو نفسه خودمی دنیای منی همه کسه خودمی
تو دلیله زنده موندنم تو این دنیایی تو بهم بخشیدی یه زندگیه رویایی
مرسی که هستی..
.
.
.
وقتی حالت خوب نیست ،
و داری قدم میزنی ،
رسیدن ، انصاف نیست...
.
.
.
فكرش را بكن
پنجشنبه باشد
من باشم
تو باشى
و دخترمان كه اصرار دارد امشب را بينِ ما دو نفر بخوابد...
اين شيرين ترينِ حرصِ دنياست
.
.
.
○لحظہها همیشہ خۅاسټن○●
○●ڪہ ټۅرو بڴیرݩ از مـــــݩ○●
★☆★☆
○●چہ غریب ۅ ناشـــــناسہ
جادہ بہ ٺـــ♥ــۅ رسیدݩ○●
★☆★☆
○●همیشہ یہ چیزے بۅده○●
○●شۅقټۅ از دلـــــم ربـۅدہ○●
★☆★☆
○●ۅلے یڪ ٺپش،دݪ من○●
○●از غمــٺ جـــــدا نبۅده○●
.
.
.
حس قشنگی داری توی حرفات
صدات مثه خودت به دل می شینه
وقتی کنارتم یه حسی دارم
فک کنم حس عاشقی همینه
هی منو دورم نکن از کنارت
وقتی که روزام میگذره به یادت
دست خودم نیست که تو آرزومی
وقتی دلم می بینتت می خوادت
وقتی می خندی فوق العاده میشی
حس می کنم دلم یه جایی گیره
این اولین باره که عاشق شدم
حسی که دارم به تو بی نظیره
.
.
.
چشمای تو بستن چشا مو
دستای تو بست دست وپامو
واسه لمس دست هرز غریبه
حالا توهم شدی عین بقیه
حالا که من به اینجا رسیدم تازه میگی عشق نمیشه اجباری
ببین برو امضا
یه دیوونه احساسی
.
.
.
آخرین نوه ی فامیل که باشی...
نوه های اولی همسن پدر مادرتن...
توحسرت دیدن پدر بزرگ و مادر بزرگت موندی...
پیرشدن مامان بابات پیرت میکنه...
توبچگی ام هم بازیات نتیجه های فامیل بودن...
حتی رفیقتم بهت میگه چه فامیل پیری داری؟
نوه آخرفامیل که باشه حسرت خیلی چیزا رو دلت میمونه...
.
.
.
قراره اول بود سنگین بود بام
یه چرخ باهم زدیم بعدش سریع گودبای
موقع خدافسی بش گفتم به همدیگه میایم
اونم به چشمک زد گف به امید دیدار
اون شب من نخوابیدم اصن
نه!گفتم آروم نمیشم تا حرفامو بش نزنم
نوشتم میشه فقط مال من باشی
میشه ستاره بکنی توی شبم نقاشی
تکست داد گفت آقای محترم
از الان به بعد تویی بابای دخترم
همه چی باهم شد خود به خود جور
گفتم دوست دارم با اینکه یه خورده زود بود
.
.
.
دروغہ اگہ بگم میبرم از یادم بوتو
من هرڪارے کنم بتزم حساسم روتو
صد بار برمیگشتم اول
میذاشتم دست بازم رو تو
حتے وقتے میدونستم تهش هیچے نے جز اشڪ و
ڪنارمے ولے انگار هیشڪے نے دورم
تو تنها اشتبام بودے
که فهمیدم و نتونستم پیشگیرے کنم
.
.
.
یه ثانیه نگاه تو چشم تو بسه برام
یه ثانیه دیگه میمونی تو خاطره هام
تو مثه زندگی خوبی برام از تو نفس میخوام
یه ثانیه نباشی تو جلو چشام غمه
یه ثانیه که همه زندگیه آدمه
همه ی عمر اگه باشی کمه کی اینو میفهمه
هوایت عشقت اومده هوایه قلبه من بده
یه حالته عجیبیه دلم دوباره پر زده
یه ثانیه یه هم نفس نفس همین یه ثانیست
دلم میخواد داد بزنم دیوونتم همینو بس
یه ثانیه.....
.
.
.
چنان بریدم از خودم که ازهوای تو پرم
که با نفس کشیدنم از تو شکست میخورم
ثواب میکنم تویی گناه میکنم تویی
نگاه کن به هر کسی نگاه میکنم تویی
به من بهانه ای بده که کم شه باورم به تو
به من که هر شب از خودم پناه میبرم به تو
.
.
.
دستاتو میگیرم
دلم آروم میشه
این روزا قلبم
با تو جون میگیره
من دلم گیره
گیره چشماته
هنوزم واست
نفسام میره
.
.
.
خدا وقتی تو رو آفريد
معجزه كرد
من هر وقت
به چشمانت نگاه ميكنم
ايمان می آورم ...