جوک حیوانات - سری 5

برای من آورده اند روزی سر گرفت میان شتری و بچه اش گفت و گویی 
بچه شتر : مادر بر من جایز است چند عدد سوال بپرسم؟؟؟ ^__^
مادر : آری بر تو جایز میباشد ^__^
بچه شتر : مادر چرا ما کوهان داریم؟؟
مادر : ما حیوانات بیابان هستیم ، در کوهانمان آب و مواد معدنی ذخیره میکنیم تا در بیابان بی آب و علف دوام بیاوریم .
بچه شتر : چرا پا های ما دراز و کف پاهایمان گرد است ؟؟؟
مادر : این نوع دست و پا برای راه رفتن در شن های صحرا ضروری است .
بچه شتر : چرا ما مژه های بلند و ضخیمی داریم ؟؟ بعضی وقتها نمیتوانم چیزی ببینم :[
مادر : این مژه ها یک لایه محافظتی در برابر باد خالی و شن های بیابان هستند .
بچه شتر : حالا که ما همه ویژگی های لازم برای زندگی کردن در بیابان را داریم ،
پس در این باغ وحش چه غلطی میکنیم ؟؟؟؟؟؟؟



این سنجابه هست توعصر یخبندان دنبال فندوقه...به دلیل پشتکار بالاش وتلاش بی وقفش ما باهمکاری مسولین براش فندوق جمع کردیم اگه پیداش کردید بهش بگید بیاد بگیره، ودر آخر از این دوستان عزیز به دلیل کمک در این امر خیرخواهانه ،تشکر میکنیم:
سازمان حمایت از فندوق های بی سرپرست
شرکت تولیدی فندوق حاج عباس وپسران بجز ناصر
اتحادیه صنف فندوق فروشان منطقه 15 و حومه
جناب آقای فندوقیان رییس انجمن فندوق های آسیاوخاورمیانه
جناب آقای لیونل مسی و بدل ایشان
و کلیه عزیزان ،دوستان، آشنایان، فامیل های وابسته .، وسیله ایاب وذهاب درب سایت، جنب فیل فورجوک میباشد ،لایک های شما باعث تسلای روح این مرحوم میباشد.
.
.
.
2 ساعت میشینی خودتو قانع میکنی ...
پسر این فقط یه سوسکه چیزی نیست که،
تهش میتونه بخزه، تو میتونی برو بگیرش،
درست همون لحظه سوسکه پرواز میکنه :/
.
.
.
روباهي داشت به حيوونا دروغ ميگفت
ميگفت:من گاهي گرگ ميخورم
گاهي پلنگ ميخورم
گاهي شير ميخورم
روشو برگردوند ديد شير پشت سرش واساده 
گفت:گاهي هم گ.و.ه ميخورم :(
.
.
.
رفتم کله پزی 
ب یارو میگم زبون دارین؟
ی نگاه بهم کرد گفت
ن فقط تو داری
ما با دماغمون حرف میزنیم...
نیس با گوسفندا معاشرت میکنن
اعصابشون ی ذره ضعیفه
.
.
.
یه روز ب گوسفنده میگن بزرگترین آزروتو بگو...
میدونی چی میگه؟؟؟میگه:واسه یه بارم که شده بشینم پشت فرمون وانت...
آخخخخخ کـــمرم...بچه خیلی درد کشیده اون پشت حتما...نچ نچ نچ
والاااااااااااا^_^
.
.
.
ون گربه‌ای که یه سال علاف و تنها توی حیاط خونه‌مون ولگردی میکرد، یه چند روزیه نیمه‌ی گمشده‌ش رو پیدا کرده و آوردتش توی حیاط.
هروقت نگاشون میکنم، بهم میگن: ببین ما به همدیگه رسیدیم، ولی تو به هیشکی نرسیدی. ^_^
خیلیم صحیح و دندون شکن. :D
.
.
.
یه روز دوتا پشه همدیگرو میبینن بعد باهم دوست میشن میرن ازمایش دی ان ای (DNA)میدن میفهمن برادرن! آخه از یه نفر خون خورده بودن خلاصه میرن میگردن طرفو پیدا میکنن!
خب تا اینجاش واسه من قابل هضم بود!
مشکلم اینه که طرف صبح از خواب پاشده میبینه دوتا پشه پشتش یه ایل پشه دارن با عشق نگاش میکنن!(اون دوتا رفتن بقیه اونایی که ازش خون خورده بودن رو هم پیدا کردن دنبال خودشون اوردن!!!!!) یه دفعه همشون باهم میگن باااااابااااااا!!!!!!
اینو کجای دلم بذارم؟!؟ 
یارو گرخیده فرار کرده یه ایل پشه هم دارن دنبالش پرواز میکنن هی هم میگن بابا بابا بابا
یارو الان تو تیمارستانه!پشه ها هم اعتصاب کردن غذا نمیخورن میرن تو خیابون شعار میدن ما بابامونو میخوایم!ما بابا مونو میخوایم!!!هیچی دیگه با طرفو با اردنگی شوت کردن بیرون!
.
.
.
فیل با سرعت از جنگل می گریخت
سبب را پرسیدند!
گفت: جناب شیر دستور داده کفتارها را گردن بزنند؛
گفتند: تو که فیل هستی، چرا میگریزی؟!
گفت: زیرا "الاغ" مامور اجرا شده است!
.
.
.
توی سرمای زمستون

گربه‌ها اگه یه جا بمونن از سرما یخ می‌زنن

هر جا دیدینشون

دنبالشون کنین تا بدون گرم بشن

بیایید با حیوانات مهربان باشیم
.
.
.
ای بابا عجب دنیایی شده پر از مرغداریه
ولی دریغ از یه دونه خروسداری
چجوری میگن کمبود شوهر
اونا هم با کمبود خروس موجهن!
.
.
.
يه بابايى يه ماهى تو پاكت دستش بوده ، رفيقش
مى بيندش ازش مى پرسه : 
جريان ‌اين ماهيه چيه ؟ 
مى گه : ‌دارم براى شام مى برمش خونه
ماهيه مى گه : مرسى من شام خوردم ، منو ببر سينما .....!!
.
.
.
دانشمندان پس از مدت ها توانستند خواندن و نوشتن به یک خرگوش یاد بدهند

خرگوش در اولین جمله خود روی کاغذ نوشت؛
شما اسکولا کارو زندگی ندارین :/
.
.
.
۱نوع خاصی از همیاری هم هس بین مورچه و شته
اینطوری که شته میره عشقوحالوشیرینی جاتشو میخوره
بعد دفع میکنه
بعدمورچه میاداوناییکه این ر.ی.د.ه رو میخوره
تازه ازشم دربرابر سایرموجودات محافظت میکنه

اییی >__<
این عشقه ها : دی
شما برید با مخاطب خاصاتون بهم بزنید باعشقای الکیشون خخ
.
.
.
شیر روزانه 18 ساعت استراحت میکند
الاغ روزانه 18 ساعت کار میکند

اگر کار زیاد موجب موفقیت میشد
الان الاغ سلطان جنگل بود نه شیر!

اینو گفتم برا الاف بودنتون
زیاد عذاب وجدان نداشته باشین
ادامه بدید حال میده! (:
.
.
.
بچه که بودم عنکبوتا رو میگرفتم میذاشتم رو دستم که نیشم بزنن مرد عنکبوتی شم 

یه بار یه عنکبوت رو اینقدر رو دستم نگه داشتم 

گفت: حاجی بقران من نیش ندارم ولی اگه میخوای میتونم رو دستت برینم عَن عنکبوتی شی وِلِمان کن :|